يكى از رمزهاى بزرگ حديث كساء، معرفى جايگاه والاى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است. در بخشى از حـديـث، زمـانى كه جبرئيل امين از خداوند متعال مىپرسد اين پنج نفرى كه اين همه فضائل دارند و آسمانها و زمين و همهى موجودات به بركت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه كسانى هستند؟ خداوند پاسخ مىدهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». اين عبارت نشان دهندهى جايگاه والا و شناخته شدهى حضرت زهرا (سلام الله عليها) در آسمانها و در ميان فرشتگان الهى است.
توضيح آنكه در كتابهاى علمى آمده است كه براى مـعـرفـى يك چيز يا يك شخص، بايد از چيزها يا اشخاصى استفاده كرد كه براى مخاطب آشناتر باشند. در اين بخش از حديث، با وجود چهار شخصيت بزرگ، يعنى وجود مبارك پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله )، حضرت علــى(عليه السلام)، امـام حـسـن(عليه السلام) و امـام حــســيــن(عليه السلام)، وجـود مبـارك حضـرت زهـرا (سلام الله عليها) محور اصحاب كساء معرفى شدهاند كه آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست به طفيل وجود مبارك آنها خلق شده است. اين معنا در ديگر احاديث معصومان(عليهم السلام) نيز وجود دارد. در حديثى قدسى، خداوند تبارك و تعالى، خطاب به پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله ) مىفرمايد: «لولاك لما خلقت الاْءفلاك و لولا على لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما»: [15] «اگر براى تو نبود، افلاك را خلق نمىكردم و اگر براى على(عليه السلام) نبود، تو را خلق نمىكردم و اگر براى فاطمه (سلام الله عليها) نبود، شـما را خلق نمىكردم». اين حديث، نشان از نقش مـحورى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در عالم هستى دارد.
در روايتى از اهل سنت، ابوهريره از رسول اكرم( صلي الله عليه و آله وسلم ) نقل مىكند: «پس از آنكه حضرت آدم(عليه السلام) به عرش توجه كرد، پنج نور در آن ديد و زمانى كه خداوند در مورد اين پنج نور پرسيد، پاسخ شنيد كه اين پنج نور فرزندان تو هستند و به محبت آنهاست كه تو را خلق كردم و اگر اينها نبودند بهشت و دوزخ، عرش و كرسى، آسمان و زمين، فرشتگان و جنيان و آدميان را خلق نمىكردم. اى آدم! به عزتم سوگند! اگر كسى به اندازه يك دانهى خردل بغض و كينهى آنها را در دل داشته باشد، وارد آتشش مىكنم. اى آدم! اينان برگزيدههاى مـن هـسـتند، من به واسطهى آنها مردم را نجات مىدهم و هلاك مىگردانم. اى آدم! اگر حاجتى داشتى به وسيلهى آنها به من توسل بجوى».[16]
نـكته ديگر ثواب و پاداشى است كه براى برپايى مجلس حديث كساء در نظر گرفته شده است. در حديث كساء مىخوانيم: «ما ذكر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض و فيه جمع من شيعتنا و محبينا و فيهم مهموم الا و فرج الله همه، ولا مغموم الا وكشف الله غمّه، ولاطالب حاجة الا وقضى الله حاجته ...». اين ثواب جداى از جنبهى توسل به وجود مطهر حضرت زهرا (سلام الله عليها)، ناظر به ثوابى است كه براى مجالس ذكر اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) قرار داده شده است. در احاديث آمده است كه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) دوست دارند در مجالسى كه شيعيان بـه ذكـر احـاديـث و مـعـارف اهـل بـيـت(عليهم السلام) مىپردازند، حضور يابند و براى كسانى كه امر ولايت آنها را زنده نگه مىدارند، دعا كنند.[17]
بر اين اساس، بندهايى از اين حديث كه بازگو كنندهى آن است كه«رحمت خدا بر اهل اين مجالس نازل مىشود»، «تا آنكه جمع متفرق نشدهاند، فرشتگان براى آنها طلب آمرزش مىكنند»، «اگر در جمع آنها غمزده و اندوهگينى باشد، خداوند غم و اندوه او را برطرف مىسازد»، «اگر در آن جمع حاجت مندى باشد، خداوند حاجت او را برآورده مىسازد» و ...، با توجه به احاديث ديگر مورد تأييد قرار مىگيرد.
حديث كساء در توصيف مجالسى كه در آن جمعى از شيعيان حضور داشته باشند و در آن به ذكر اخبار اهل بيـت(عليهم السلام) بپردازند، آورده است كه: فرشتگان چنين مجلسى را در ميان گرفته و براى آنها طلب مغفرت مىكنند.[18] عنايت فرشتگان به مجالس شيعيان و محبـان اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) در روايات ديگر نيز مورد تأكيد قرار گرفته است. براى مثال، عايشه دختر عبدالله بن عاص از رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) نقل مىكند: «هر جمعى كه گرد هم آيند و فضايل آل محمد(عليهم السلام) را نقل كنند، فرشتگان از آسمانها فرود مىآيند و به جمع آنها مىپيوندند و وقتى آن گروه متفرق مىشوند و فرشتگان به آسمانها بالا روند، ديگر ملائكه از آنها مىپرسند: بوى خوشى از شما استشمام مىكنيم كه نظير آن را تا كنون احساس نكردهايم. آنها هم در پاسخ مىگويند: ما در مجلسى بوديم كه اخبار آل محمد( صلي الله عليه و آله ) در آن نقل مىشد. آن ملائكه مىگويند: ما را هم به آنجا ببريد تا از باقى ماندهى عطر آن مجلس بهره ببريم».[19]
شفاى جوان مسيحى مبتلا به سرطان خون
به بركت حديث كساء
از طرف مرحوم آيت الله العظمى حاج "سيد محمد شيرازى(رحمةاللهعليه)" ، حسينيهاى در ايالت واشنگتن آمريكا، به نام حسنيهى «الرسول الاْءعظم( صلي الله عليه و آله )» تأسيس شده است. دههى فاطميه در اين حسينيه مراسم عزادارى براى حضرت زهرا (سلام الله عليها) برپا و در شبهاى جمعه، مراسم دعا و توسل و قرائت حديث شريف كساء برقرار است. يكى از روحانيان بزرگوارى كه از سوى بيت آيت الله العظمى شيرازى، در آن مركز بزرگ دينى، انجام وظيفه مىكند، نقل كرده است: روزى در يكى از خيابانهاى واشنگتن، پشت چراغ قرمز، منتظر آزاد شدن راه بودم. در اين هنگام يك خانم بى حجاب، با گريهى شديد، به طرف اتومبيل من آمد و گفت: حاج آقا! شما ايرانى هستيد؟ گفتم: بله.
گفت: التماس دعا دارم؛ من يك جوان نوزده ساله دارم كه به سرطان خون مبتلا و در بيمارستان بسترى است، حالش هم بسيار بد است. در جواب آن خانم گفتم: «شب جمعه به حسينيهى رسول اعظم( صلي الله عليه و آله ) بياييد و در مجلس حديث كساء شركت كنيد، تا به بركت توسل به حضرت زهرا (سلام الله عليها) مشكل شما مرتفع شود». آن خانم شب جمعه به حسينيه آمد و دعا كرد. از قندهايى كه براى تبرك در جلسهى حديث كساء به حاضران داده مىشد و قدرى شُلهزرد نذرى به آن خانم دادم و گفتم: از اينها قدرى به جوان سرطانى خود بدهيد. وى در جواب من گفت: پسرم نمىتواند چيزى بخورد. از او خواستم كه حتى اگر شده يك ذره از اين شلهزرد را در دهان او بگذارد.
دو روز بعد ديدم كه خانم گريهكنان به حسينيه آمد. اول خيال كردم كه جوانش فوت كرده؛ خواستم به او تسليت بگويم، ولى او هنگامى كه نزديك شد، رو به من كرد و پس از سلام گفت: حاج آقا، وقتى مقدارى از آن شلهزرد را در دهان جوان گذاشتم، فوراً چشمش را باز كرد و حالش خوب شد. پس از آن، پزشكان بيمارستان براى بررسى حال او جلسهى مشورتى تشكيل دادند و در نهايت اظهار داشتند كه حضرت مسيح(عليه السلام) او را شفا داده است؛ ولى من به آنها گفتم كه به يقين، او شفـا يـافتهى امام حسين(عليه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله عليها) و حديث كساء است.
آن خانم در نوبتهاى بعد با حجاب اسلامى، در جلسه حديث كساء شركت مىكرد و جريان زندگى خود و شفا يافتن فرزندش را براى حاضران تعريف مىكرد و مىگفت: من مسيحى بودم؛ بيست سال قبل به هنگام حاملگى در ايران حضور داشتم، شوهرم را از دست دادم و پس از آن به آمريكا آمدم. در ايران، تبليغات هيچ يك از علماى بزرگ نتوانست مرا مسلمان كند؛ ولى امروز به بركت امام حسين(عليه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله عليها) و حديث كساء مسلمان شدهام. وى مرتب بر اين جمله تـأكيـد مـىكـرد كـه حـديـث كسـاء و حضرت زهرا (سلام الله عليها) مرا به سوى اسلام هدايت كرده است(20)
[15] ـ صدر اين حديث شريف در كتابهاى بسيارى به سندهاى مختلف از شيعه و سنى آمده است. براى ديدن تمام حديث با ذيل آن ر.ك. طهرانى، ميرزا ابوالفضل، شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشورا، ج1، ص225.
[16] ـ الحموينى، فرائد السمطين، ج1، ص36؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام، ص5؛ ابو عبدالله الرازى، "ارجح المطالب"، ص461؛ شوشترى، قاضى نورالله، احقاق الحق، ج9، ص203، بحرانى، عوالم العلوم، ج1/12، ص22.
[17] ـ در حديث آمده است كه امام صادق(عليه السلام) از فضيل مىپرسند: آيا شما شيعيان با هم جلسه تشكيل مىدهيد و زمانى كه پاسخ مثبت او را مىشنوند مىفرمايند: »ان تلك المجالس احبها، فاحيوا امرنا يا فضيل، رحم الله من اْءحيا امرنا ...» )مجلسى، بحارالانوار، ج44، ص282 و ج 71 ص260 و 351.( روايـات مـربـوط بـه ايـن بحـث بسيـار اسـت. علامه مجلسى( رحمه الله عليه) در "مرآة العقول"، ج9، ص53 در تفسير "حياة لامـرنا" مىفرمايند: «برپايى اينگونه جلسات و گفتگو از معارف اهل بيت(عليهم السلام) سبب پويايى و زنده ماندن دين و علوم و معارف اهل بيت(عليهم السلام) و امر امامت و ولايت آنهاست».
[18] ـ ما ذكر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض، و فيه جمع من شيعتنا و محبينا، الا ونزلت عليهم الرحمة، و حفت بهم الملائكة و استغفرت لهم الى ان يتفرقوا ...
[19] ـ القندوزى، ينابيع المودة، ص246، شوشترى، احقاق الحق، ج9، ص500 و ... براى ديدن تفصيل اين روايات ر.ك: آية التطهير فى احاديث الفريقين، ج2، ص327.
[20]ـ موحد ابطحى، مير سيد حجت/ كرامات و عنايات فاطمه زهرا (سلام الله عليها) و نهضت فاطميه/ ص 285- 287
جابربن عبدالله انصاری از فاطمه علیهاسلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود : که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آیت الله میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی
روشـن است كه براى ارتباط با خداوند عالم، هـیچگونه محدودیت مكانى وجود ندارد. در هر مكانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار كرد و حاجات خود را از او طلبید؛ ولى مسلم است كه مكانهاى پاك و مقدس، از یك سو، در ایجاد زمینهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى دیگر، به دلیل عنایات خاص پروردگار به آن مكانها، داراى آثار ویژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روایات در ارتباط با مكان دعا قابل بیان است، آنكـه اگـر دعـا و نـیـایـش در مكانهایى چون مسجدالحرام، كنار خانهى كعبه، حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به ویژه زیر قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هیچ یك از اینها میسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گیرد، زودتر به نتیجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مكان در استجابت دعا به ذكر یك روایت بسنده مىكنیم.
خداوند دوست دارد در مكانهایى او را یاد كنند
ابوهاشم جعفرى، یكى از یاران برجستهى امام هادى(علیه السلام) مىگوید: روزى امام(علیه السلام) بیمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از دیگر یاران حضرتـ خواستند كه نزد ایشان برویم. محمد بن حمزه پیش از من نزد امام(علیه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(علیه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند كسى را به كربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(علیه السلام) براى شفاى ایشان دعا كند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(علیه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به كربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىكنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(علیه السلام) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به كربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىكنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(علیه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ یكى از یاران امام(علیه السلام)
ـ را دیدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسید: امام هادى(علیه السلام) به كربلا چه كار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان كمتر از كربلا نیست و ...
دیگر بار نزد امام(علیه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ایشان عرض كردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى كه رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) با آنكه عظمتشان از كعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور كـعـبــه طـواف مـىكـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسیدند. با آنكه حرمت مؤمن از كعبه برتر است، خداوند دستور داده است كه مؤمنان دور كعبه طواف كنند. پس مكانهایى وجود دارد كه خداوند دوست دارد در آنها او را یاد كنند و از او چیزى بخواهند. من هم دوست دارم كه در این گونه مكانها ]كه نمونهاى از آن كربلاست[ برایم دعا شود.
سپس امام(علیه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا این مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض كردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبى این نكات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىكردم».[2]
تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، شرط پذیرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثیرى انكار ناپذیر دارد، ولى این نكته را نیز باید در نظر گرفت كه براى وارد شدن به هرجا و كسب توفیق كامل در هر كار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه مىفرماید: «وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُیُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترین راه در زمینهى دعا و توسل، راههایى است كه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذیرفتن ولایت آنها و تلاش و كوشش خالصانه در این راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، در حدیثى نقل مىكند:
از امام(علیه السلام) پرسیدم: كسى را مىشناسیم كه در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد، ولى امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادتها و كـوششهاى دینى او به حالش سودى دارد؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانى است كه در بنى اسرائیل بودند كه هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز مىكردند، دعایشان به اجابت مىرسید، ولى یكى از آنها چهل شب عبادت و راز و نیاز كرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسى(علیه السلام) رفت و گلایه كرد و از آن بزرگوار خواست كه براى او دعا كنند. حضرت عیسى(علیه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا كردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بندهى من از غیر آن درى كه باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.
این حدیث شریف نشان مىدهد كه اعتقاد كامل و یقین استوار به پروردگار عالم، پیامبر گرامى و ائمه اطهار(علیهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهـل بـیـت(علیهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذكر حكایاتى چند در زمینهى نقش اعتقاد به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بیشتر خوانندگان عزیز سودمند افتد.
انگشتى كه براى اهل بیت(علیهم السلام)
قلم مىزند باید شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث كبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمى، صاحب كتابهاى متعدد علمى و كتاب مشهور "مفاتیح الجنان"، دچار عارضه بسیار سختى مىشود و آقایان پزشكان از معالجه او نومید مىشوند. خبر به حاج شیخ عباس قمى مىرسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استكان چاى مىزنند و مىگویند این را به فرزندم بدهید بخورد. اطرافیان همین كار را انـجـام مىدهند و بیمارى فرزند ایشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شیخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعایى خواندید، كه این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ مىگویند: »اگر انگشتى كه یك عمر در مسیر اهـل بـیـت(علیهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنین اثرى نمىداشت، باید آن را قطع مىكردم».
فضیلت و اثر حدیث شریف كساء
به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )
در بـخـش نهایى حدیث شریف كساء كه راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است كه حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنكه به حق، مرا به پیامبرى مبعوث كرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین كه جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اینكه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائكه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىكنند و اگر در بین آنها انـدوهـناك و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».
[1] ـ در زیارت ناحیه مقدسه آمده است كه دعا در زیر قبهى حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) مستجاب است: «السلام على من الاجابة تحت قبته»: «سلام بر آنكه اجابت دعا در زیر قبهى اوست»؛ همچنین در روایتى دیگر آمده است: «الشفاء فى تربته و اجابة الدعاء عند قبره»: «شفا در تربت او و اجابت دعا در كنار قبر اوست». )حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، باب37 و 76.
[2] ـ ابن قولویه، كامل الزیارات، ص273؛ مجلسى، بحارالانوار، ج50، ص224.
[3] ـ بقره/189
نظرات شما عزیزان: